نامه ای برای تو
به یاد شهدای آزاد سازی خرمشهر
سلام بر عاشقان حسینی و سربازان خمینی، بر جان بر کفان منتظر مولایم مهدی(عج) بر سنگر نشینان بی سقف استوار و بر مسافران آرام بی قرار
سلام بر دلهای زخمی بر خاک افتاده. رسیدن بخیر .حالتان را از چشمان رو به آسمانتان پرسیدم که می گفتند:
“الحمد الله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ”
مرا می شناسید؟! طلبه ای هستم که در جاده بی انتهای عشق مشغول خدمت می باشم. سرباز همان فرمانده علمدارم. زنجیرم تسبیح و پلاکم مهر کربلا. خاک سجاده ام و قرآن سنگرم. اسلحه ام حجاب و دشمنم نفس اماره و فرمانده اش شیطان.
حال که مرا شناختید، این اشک های خسته همیشه در راه را به عنوان سوغاتی برای مولایم سید الشهدا ببریم. می دانم ، خوب می دانم، که پرهای پروازتان باز است و چشمان دنیایی تان بسته. دیدگان خدایی تان رو به جبروت آسمانهاست. با این حال، لحظه ای درنگ کنید، بندهای پوتین هاتان را باز کنید. دلم را برکف دست هایم گذاشته ام و عاشقانه تقدیمتان کردم. شمایی که هنگام رفتن ، قرآن بوسیدید و از زیر پرچم گذشتید و عهد کردید که از همین مرز دفاع کنید.
آفرین بر شما که خود را شکستید و عهد نشکستید.اکنون که زیر همان پرچم آرمیده اید، لبخند بر لب و جان بر کف می نهید. به زلالی رودها، با عشق به خورشید ولایت، به آسمان پر می گشایید؛ درست همان لبخندی که روزهای اعزام بر لب داشتید.
با دنیا چه کرد ه اید، حتما با همین لبخند شهادت عوضشان کرده اید. بهشت گوارایتان باد و خوشا به حالتان که دل را با عشق به شهید کربلا جلا داده اید و برای همیشه در نزد پروردگار” عند ربهم یرزقون” اید.