طلبه در کلام امام (ره)
ای عزیز! شیطان تو را وسوسه نکند و به آنچه داری قانع ننماید قدری حرکت کن و از صورت بی مغز و قشر بی درد تجاوز نما وزمام اخلاق خود را …..تحت مطالعه و مراقبت قرار بده….فرضن که از عرفا کسی را به بزرگی نمی شناسی، از علمای بزرگ معرفت و اخلاق از انها که پیش همه علما مسلمند پیروی کن. مس.لیت شما خیلی سنگین است وظایف شما غیر از وظایف عامه مردم است، چه بسا اموری که برای عامه مردم مباح است، برای شما جایز نیست و ممکن است حرام باشد.مردم ارتکاب بسیاری از امور مباحه را از شما انتظار ندارند،چه رسد به اعمال پست و نامشروع که اگر خدای ناخواسته از شما سر بزند مردم را نسبت به اسلام و جامعه روحانیت بدبین می سازد.
(ملت انتظار دارند که شما روحانی و مودب به اداب اسلامی باشید،حذب اللهی باشید. از زرق و برق زندگی و جلوه های ساختگی آن بپرهیزید.)
( شما روحانیون که داعیه ی پیروی از حضرت امیر المومنین(ع) دارید، لااقل در زندگی آن مرد بزرگ کمی مطالعه کنید. ببینید واقعا هیچ گونه پیروی و مشایعتی از آن حضرت می کنید؟ آیا از زهد، تقوا، زندگی ساده و بی آلایش آن حضرت چیزی می دانید و به کار می بندید؟)
باید بیش از پیش پارسا شوید و از حطام دنیا رو برگردانید. شما آقایان باید خود را برای حفظ امانت الهی مجهز کنید، امین شوید،دنیا را در نظر خود تنزل دهید.البته نمی توانید مثل حضرت امیر(ع) باشد که می فرمود: دنیا در نظر من مثل (عفطه عنز) است. لیکن از حطام دنیا اعراض کنید.
” در کیفیت تحصیل هر چه بروید سراغ تجملات- انشااله نمی روید- از علومتان کاسته می شود.آنهایی که این کتاب های قطور و پر ارزش را نوشته اند، زندگیشان نیز یک زندگی طلبگی بود…مثل شیخ انصاری…”
روحانیون باید ساده زندگی کنند.آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است ،این است که ساده زندگی کرده اند.آنهایی که مشاء آثار بزرگی بودند در زندگی، ساده زندگی کرده اند انهایی که در بین مردم موجه بوده اند که حرف آنها را می شنیدند،اینها ساده زندگی کرده اند.
… هر چه بروید به سراغ اینکه یک قدم بردارید، برای اینکه خانه تان بهتر باشد، از معنویت تان به همان مقدار، از ارزشتان به همان مقدار کاسته می شود ارزش انسان به خانه نیست، به باغ نیست، اگر ارزش انسان به اینها بود، انبیاء باید چنین کاری می کردند…ارزش انسان به این نیست که هیاهو داشته باشد، یک اتومبیل کذا داشته باشد، یک رفت و آمد زیاد داشته باشد ارزش روحانیت به این نیست که یک بساطی داشته باشد، یک دفتر و دسکی داشته باشد.
” شیخ انصاری را بسیاری شنیده اند چه وضعی داشته است، اگر نبود آن وضع، نمی توانست آن شاگردان بزرگ را تربیت کند، و نمی توانست آن کتاب های ارزنده را تحویل جامعه بدهد”
صاحب جواهر چنان کتابی نوشته است که اگر صدنفر بخواهند بنویسند، شاید از عهده آن بر نیایندف و این یک کاخ نشین نبوده است
….یک منزل محقر داشت و در یک اتاقش به دالانی باز بود که از آن نسیم گرمی می وزید و ایشان مشغول تحریر جواهر بود از یک ادمی که علاقه به شکم، شهوات، مال و منال و امثال این ها دارد، این کارها بر نمی آید طبع قضیه این است که نتواند